بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
در صحبتهای قبلی به تقدس اشک رسیدیم ، البته در صورتی که از روی معرفت و محبت باشه .
حال این درّ گرانبها را با این همه عظمتش، در چه راهی و به پای چه کسی باید ریخت تا از ارزش و شرافت آن کاسته نگردد?.بحث ما هنوز بر سر این نیست ، که باید بر حسین بن علی گریست ، بلکه صحبت ابتداییمون ، بر سر این است که نکند این اشک را از جایگاه خویش تنزل دهیم و در هر ناکجابادی مصرف نماییم.
تفاوت اشک از روی محبت ، با تبسم از روی محبت ، در این است که شما تبسم خویش را به تموم کسانی که دوستشان دارید می توانید ارمغان دهید ولی اشک محبت و عشق را تنها به کسی که از همه بیشتر دوستش دارید هدیه می نمایید .به راستی این گونه نیست؟
حال باید در این جهان هستی گشت ، تا کسی را بیابیم که بتواند ظرف اشک من باشد و از آنجایی که خدای مهربان ، مرا قلبی عطا نموده که به امور کم ارزش قناعت نمیکنه (البته شاید اکنون من به چیزی دل بسته باشم که به مانند سراب ، کاذب باشد ) ، باید به دنبال چیزی گشت که از کمال و جمال والایی برخوردار باشه و در اثر گذر زمان ، از ارزش آن کم که نمی شود هیچ ، علاقه و دلبستگیه من به آن دو چندان می گردد.
شاید پرسشی که برای تک تک ما پیش بیاید این باشد که ، علاقه و محبت ، نسبت به همسر و فرزندان و پدر و مادر و... در کجا قرار می گیرد آیا می تواند محمل اشک من اینها باشد.
کمی تامل نمایید تا در مجلس بعدی بیشتر پیرامون آن با هم صحبت نماییم.
به فدای لب عطشانت یا حسین