سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بهار 1387 - حاج آقا مسئلهٌ






درباره نویسنده
بهار 1387 - حاج آقا مسئلهٌ
حجهٌ الاسلام محسن کریمی
به رسم ادب سلام آنکه در سکون است ،دچار سستی گردد و آنکه در جریان است ، به رشد و بالندگی نایل گردد. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست """""""""""""""""""""""" بعضیا میگن حاج آقا کریمی برخی میگن حاج آقا محسن میگن طلبه حوزه علمیه هستم. هم اکنون در ستاد پاسخگویی به پرسشهای دینی (اخلاقی،اجتماعی،اعتقادی و... ) و مشاوره (ازدواج ، تحصیلی ، اخلاقی ، خانوادگی ) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان مشغوله فعالیت هستم. """""""""""""""""""""""" با جوونها و نوجوونها چه در دبیرستان ، چه در دانشگاه خیلی نشست و برخاست داشتم برا همین تصمیم به راه اندازیه این وب گرفتیم ، تا بیشتر بتونیم در خدمتتون باشیم. """""""""""""""""""""""" پلهای ارتباطی : @@ دفتر تبلیغات اسلامی واقع در چهارراه شکر شکن ،خیابان حافظ @@ مجموعه فرهنگی مسجد الامام _ فلکه احمد آباد _ تقاطع اول خیابان بزرگمهر _ بعد از نماز مغرب و عشاء @@ آی دی hajimasalaton ، یک شنبه ها و سه شنبه ها ساعت 21 @@ تلفن 0311-2255919 - 09354910868 متعلق به مجموعه فرهنگی
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
بهار 1387


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بهار 1387 - حاج آقا مسئلهٌ

آمار بازدید
بازدید کل :13553
بازدید امروز : 12
 RSS 

   

با سلام خدمت همه شما عزیزان و بزرگواران

دلم برای همتون تنگ شده بود و تو این شبای عزیز و باصفا ، که بارون زمزم از دیدگان محبین اباعبد الله الحسین جوشیدن داشت ، برای و به یاد تک تک شما دعاگو بودم .

تو این چند وقته که نبودم ، بار ترافیکی شدیدی در برنامه هام بود .(حضور در مجالس حسینی برای ارائه بحث ، شرکت در همایش? روزه مشاوره در شهر مقدس قم و.....) حالا که یه کم برنامه هام سبک تر شده ، فرصت را غنیمت شمردم تا یه مطلبی را با هم بررسی کنیم.

چند وقته پیش یه آقا پسری ( که شاید نوع لباسش به تیپ ملی ایرونی اسلامی هم نمی خورد ) ازم پرسید حاج آقا ، مگه امام حسین تو کربلا شهید نشد ، تا ماها یه کم به خود بیایم و اسیر زرق و برق دنیا نشیم. آخه از خود شماها تو این ایام شنیدیم که بسیاری از این هایی که اومدند کربلا ، طمع دنیا ، هوش از سرشون بیرون برده بود که حاضر شدند ، امام حسین را بکشند تا به منافعشون برسند. چیکار باید کرد که اسیر نشیم و همیشه در همه جای زندگی حر و آزاده باشیم؟؟؟

پرسشش برام جالب بود از چند جهت . یکی اینکه بسیاری از ماها به ظواهر افراد ، قضاوت می کنیم و این شیوه صحیحی نیست . (هر چند که ظاهرمان نیز باید ملی اسلامی باشد ).دوم اینکه چقدر ذهن ها شکوفا شده . چرا که تا قبل از این ، مصیبتها که خونده می شد خیلی ها به حال گذشتگان می گریستند که چه بد عمل نمودند ولی الان تا داستان کربلا گفته می شه ، انسانها خودشون را محک می زنند و این خیلی ارزش داره . سوما اینکه این قدر هو میاندازند که جوونها از اهل بیت دور شده اند خیلیاش شعار دشمنه تا درونمون را نسبت به یکدیگر بدبین بکنن و سردی و سستی در بینمون به وجود بیاد. 

بهش گفتم : ببین ، این که چرا برای امام حسین می گرییم...... (رجوع کنید به نوشته های قبلی که در این رابطه نوشته شده و بنده همونها را بیان نمودم).

ولی اینکه چرا هر سال این موضوع تکرار میشه ، در علم روانشناسی هم داریم که وقتی یه موضوعی در زندگی شخصی شما بسیار مهم است ، شما آن را در روز ، چندین بار برای خویش تکرار نمایید تا نسبت به اون عهدهایی که با خود بسته اید هوشیار بمانید. در رابطه با کربلا و داستان آن نیز باید بگویم ، گرفتن مجلس نه فقط به این خاطر است که بنشینیم و گریه کنیم بر مصایب وارد شده بر اهل بیت ، بلکه مهمتر از آن این است که ندای حسین را بشنوم و  ببینم که علی رغم مخالفت دشمن حاضر به پذیرش مذلت و خواری نمی شوند و بر روی گفته و عمل خویش ثابت قدم می مانند و از این روی تجدید عهدی کنم با این موضوع که: هر جا صحبت درستی ، عمل صالحی ، ندای مظلومی بلند بود ، از او حمایت کنم حتی اگر بَده دیگران شوم ، و یا با مخالفتها و سرسختیها روبرو شوم، اگر می خواهم حر و آزاده باشم . 

 و همه حرف کربلا این است که خود برای خود تصمیم بگیر نه دیگری برای تو . این که یک سری از افراد نگاه می کنند دوستان یا عموم مردم از کدام طرف می روند این هم از همان طرف حرکت می کند ، حریت و مردانگی نیست ، بلکه مردانگی آن است که خود راهت را بفهمی و وقتی درک کردی که حق است ، پایش بایستی ، هر چند دیگران با تو همراه نگردند. و تاریخ ثابت کرده که همچنین افرادی که درس از کربلا گرفته اند ، تحولی در تاریخ ایجاد نموده اند. به مانند شخصیتی به مانند گاندی ، که وقتی در هند پیروز شد ، گفت: نباید فراموش کرد که پیروزی ما در هند ، مرهون یادگیری استقامت از کربلا بود .

و امام حسین حرف برای بشریت دارد . خوب زیستن ، با نشاط زیستن ، دنیا زده نشدن ، محبت به هم نوع ، خدا را فراموش نکردن ، چگونگی استقامت در برابر مصیبتها و مشکلات و.........

حال اگر من و امثال من ، توجه به اینها نداشته باشیم ، در ذهنمون می کنند که کربلا یعنی گریه و گریه یعنی کربلا و دیگر کاری نباید کرد ، در حالیکه کربلا یعنی رشد ، یعنی بالندگی ، یعنی تکاپو ، یعنی خود برای خود تصمیم گرفتن ، و فردایمان با این رویکرد از امروزمان شکوفاتر کردن ، اگر مرد عمل باشیم نه صرف حرافی و نشستن و سستی ورزیدن .

وقتی که حرفمون به اینجا رسید خیلی خودمونی بهش گفتم : ببین رفیق من نمی گم این نوع لباسی که پوشیدی بَده ، چرا که جوون باید شیک پوش باشه ولی اگه دیدی در پوشیدن این لباس به گونه ای عمل کردی که چون فلان خواننده یا فلان بازیگر یا .... پوشیده ، منم خودمو شبیه اون می کنم ، با این متدی که کربلا به ما درس میده (خود برای خودت تصمیم بگیر ) منافات داره و از همین جاها باید شروع کرد و در زندگی اگر نوع رفتارم ، نوع گفتارم ، نوع پوششم ، نوع زندگی کردنم را خود با توجه به معیارهای ایرانی اسلامی رقم بزنم ، می توانم بگویم که از کربلا و واقعه آن درسی گرفته ام (حریت )و هر سال با آن تجدید پیمان می نمایم  تا به مانند مردم سال ?? هجری جو زده دنیایی نشوم .



نویسنده » حجهٌ الاسلام محسن کریمی » ساعت 2:22 عصر روز سه شنبه 87 اردیبهشت 3

<      1   2   3   4   5   >>   >